چهکسی تصور میکرد کودکی که در زمستان سرد سال ۱۹۵۹ در اردوگاه پناهجویان مونبلیار فرانسه بهدنیا آمد، کارگردان برترین فیلم تاریخ سینما خواهد شد؟
گروه فرهنگ و هنر: پدر و مادر فرانک دارابونت بعد از انقلاب خونبار و نافرجام مجارستان در ۱۹۵۶ از این کشور گریختند و هنوز فرانک نوزاد بود که توانستند به امریکا مهاجرت کنند. ابتدا به شیکاگو رفتند و چند سال بعد به لسآنجلس نقلمکان کردند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از برترین ها، فرانک بعد از دیدن فیلم
«THX ۱۱۳۸» جورج لوکاس در نوجوانی، تصمیم گرفت وارد عرصه سینما شود. به همین دلیل بود که در دبیرستان هالیوود مشغول به تحصیل شد. بعد از پایان درسش به دانشگاه نرفت و در یکی از سینماهای مشهور هالیوود کنترلچی شد تا بتواند همه فیلمها را مجانی ببیند و در اوقات بیکاریاش ساعتهای طولانی بنویسد و بنویسد و بنویسد…
فرانک دارابونت کارش را در سینما با دستیاری تولید آغاز کرد. نخستین فیلمی که نویسندگی و کارگردانی آن را برعهده گرفت، اقتباسی از داستانکوتاه
«زن در اتاق» نوشته
استیون کینگ بود که در سال ۱۹۸۳ در لیست اولیه نامزدهای اسکار قرار گرفت. دارابونت با وجود اینکه خودش چندان از نتیجه کار راضی نبود، اما باعث شد رابطه خوبی با کینگ پیدا کند و او قول واگذاری حقوقِ ساختِ یکی دیگر از داستانهای کوتاه دیگرش را بهنام
«ریتا هیورث و رستگاری در شاوشنک» از مجموعه محبوب
«فصول گوناگون» به دارابونت داد.
دارابونت فیلمنامهنویسی را ادامه داد و توانست نخستین فیلمنامهاش را در سال ۱۹۸۶ با نام
«فرار گربهسیاه» بفروشد، اگرچه این فیلمنامه تا یک دهه بعد ساخته نشد. بعد از نوشتن فیلمنامه
«کابوس در خیابان الم ۳» (۱۹۸۷) تبدیل به یک فیلمنامهنویس تثبیتشده شد که استودیوها او را برای نوشتن فیلمنامههایشان استخدام میکردند.
در ۱۹۹۰ توانست نخستین کارگردانیاش را در فیلم تلویزیونی
«زندهبهگور» با بودجه ۲ میلیون دلاری انجام دهد. دارابونت تا به امروز کارگردانی چهار فیلم سینمایی و چهار سریال را برعهده داشته و برای هشت فیلم سینمایی و چهار سریال فیلمنامه نوشته است.